رابطه انقلاب با آزادي؟
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1557
بازدید دیروز : 3866
بازدید هفته : 338221
بازدید ماه : 660502
بازدید کل : 11052257
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 16 / 11 / 1395

Image result for ‫کارت پستال دهه فجر‬‎

سلام. آيا صحيح است كه گفته مي شود كه متفكرين غربي مي گويند هرگز از طريق يك انقلاب، آزادي فراهم نمي شود؟

دانشجوي گرامي از اينكه سوال خودتان را به صورتي دقيق پرسيده ايد از شما تشكر مي نماييم. به سوال شما به دو صورت مي توان پاسخ داد: 1. جواب نقضي: به اين معنا كه برخي از انقلاب ها از جمله انقلاب فرانسه با شعار «آزادي» و «برابري» ايجاد شد. خود انقلاب فرانسه يك از اين نمونه هاست. نمونه ديگر خود انقلاب ايران، كه دو شعار عمده «استقلال» و «آزادي» از جمله شعارهاي آن بود پس مي توان گفت اين ادعا صحيح نيست كه گفته شود از طريق انقلاب آزادي فراهم نميشود چون موارد نقضي دارد.
جواب حلي: ابتدا بايد ديد چرا اين سوال ايجاد شده است؟ كه برخي مي پندارند كه از طريق انقلاب، آزادي فراهم نمي شود. اين به چند دليل بر ميگردد: 1. ابتدا برخي از نظريه پردازان غربي انقلاب، متاثر از نظريه هاي ماركسيستي هستند. كه «آزادي» دغدغه آنها نيست و بيشتر دغدغه «برابري» دارند. 2. برخي از انقلاب ها در آسيا(چين، روسيه) و نيز در آمريكاي جنوبي، سبقه اي ماركسيستي داشته اند و بر طبق نظرات انقلابي-ماركسيستي بنا شده اند. به اين دو دليل عمده، براي برخي از شائبه ايجاد شده است كه نمي توان از طريق انقلاب به آزادي رسيد.
نكته ديگر اينكه، نظريه هاي ماركسيستي انقلاب، يكي از نظريه هاي انقلاب محسوب مي شود. و نمي شود همه نظريات در مورد انقلاب ها را به نظريه ماركسيستي نسبت داد. در حالي كه در تقسيم بندي نظريات انقلاب مي توان به موارد زير اشاره نمود : 1. نظريات روانشناختي 2. ساختاري -كاركردي 3. نظريات سياسي (توسعه نامتوازن ) 4. نظريات فرهنگي 5. نظريات ماركسيستي(اقتصادي) 6. نظريات اجتماعي
با اين حال نمي توان به صورت قطع و يقين گفت كه هرگز از طريق انقلاب «آزادي» فراهم نمي شود. اين مطلب كليت ندارد.
نكته ديگر توجه به خود مفهوم «آزادي» است كه چه برداشتي از آن وجود دارد، مفهوم آزادي در نظام هاي مختلف اجتماعي معاني متفاوت و بعضا متضادي دارد. آزادي به مفهوم غربي و در چارچوب نظام غربي، چيزي جز سركشي و تعرض به مفاهيم مذهبي و ديني و رهايي مطلق از بندهاي دين مسيحيت نيست. در اين نظام انسان ها حق مسلم خود مي دانند كه آزاد باشند، آن هم به شكل رهايي مطلق و عدم تقيد و نفي هرگونه محدوديت و امور مقدسي كه آنها را در يك چارچوب خاص و ثابتي قرار دهد. از سوي ديگر آزادي در انديشه و نظام اسلامي مفهومي دوسويه است. از يك طرف معناي سلبي دارد كه در واقع رهايي از سيطره غير خدا و شكستن انواع بت ها و طاغوت هاي سلطه جو است.( كه به خصوص در انقلاب اسلامي اين مساله وجود داشت) و از سوي ديگر پذيرش بندگي و عبوديت خداي متعال است كه براي انسان مسئوليت، محدوديت و رسالت را به وجود مي آورد. بنابراين آزادي در مفهوم غربي از حقوق طبيعي و اوليه انسان شمرده مي شود كه هر زماني خواست مي تواند از اين حق دست بردارد. اما در مفهوم اسلامي چنين نيست زيرا انسان در برابر آزادي خود مسئوليت دارد و در هيچ شرايط زماني و مكاني اين مسئوليت از انسان سلب نخواهد شد. اگر دقت شود خود مفهوم آزادي كه به آن، در سوال اشاره شده است. مبهم است. اگر منظور شما از آزادي مفهومي غربي باشد. در اين صورت انقلاب اسلامي ايران در چارچوب مباني فكري، ليبراليسم قرار نمي گيرد. اينكه در انقلاب اسلامي ايران نيز مفهوم «برابري» و «عدالت» نيز به كار رفته است دليل اين نمي شود كه انقلاب اسلامي را با نظريه هاي ماركسيستي مقايسه كرد. چرا كه همانطور كه انقلاب اسلامي بنا به مباني عقيدتي و فكري خود، تعريف خاصي از «آزادي» دارد. به همان نسبت معناي ماركسيستي از عدالت نيز در گفتمان انقلاب اسلامي نفي و بر معناي اسلامي و قرآني عدالت تكيه مي شود. از اينجا معلوم مي شود كه ميزان اعتقاد و پايبندي رهبران انقلاب، و همچنين نوع ساختارهاي اجتماعي، فرهنگ سياسي در جامعه ايران با آزادي به معناي غربي سازگاري ندارد. با توجه به توضيحات پيش گفته، مي توان به اين نتيجه رهنمون شد كه به طور خاص، انقلاب اسلامي، مفاهيمي نظير آزادي و «عدالت و برابري» را در زمينه جامعه اسلامي، و مباني انديشه سياسي و فلسفه سياسي اسلام قابل تحقق مي داند. اين به اين معنا نيست كه از طريق انقلاب و به خصوص انقلاب اسلامي «آزادي» فراهم نمي شود. آزادي در زمينه و (context) اسلامي قابليت تحقق دارد. اينكه عده اي از انديشمندان غربي آزادي را فقط و فقط بر مبناي ليبراليسم قابل تحقق بدانند و در زمينه و (context ) غربي «آزادي» را قابل مطالعه و بررس بدانند. درست نيست.
براي مطالعه بيشتر مي توانيد به منابع زير مراجعه كنيد:
1.
مصطفي ملكوتيان، تئوري هاي انقلاب
2.
مصطفي ملكوتيان، انقلاب اسلامي در سپهر نظريه پردازي
3.
آلوين استانفورد، تئوري هاي انقلاب ، مقاله آزادي؛ حق يا مسئوليت مفهوم آزادي از منظر اسلام و غرب

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی